سفارش تبلیغ
صبا ویژن






سفارش تبلیغ
صبا ویژن










محمد رضا - دلنشین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

محمد رضا - دلنشین


خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
55945

:: بازدید امروز ::
3

:: درباره خودم ::


:: اوقات شرعی ::

:: لینک به وبلاگ ::

محمد رضا - دلنشین

:: دوستان من ::

بهنوش بختیاری
هل هله جوک

:: لوگوی دوستان من ::


:: وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: مطالب بایگانی شده ::


irLearn.com

:جستجو

85/6/16 :: 12:41 صبح


ترکه با احساس یکی بازی می کنه 3-0 می بازه

 

از ترکه میپرسن شغلت چیه:: میگه: یه اطلاعاتی هیچ وقت شغلشو لو نمیده

 

ترکه میره المپیک توی دو میدانی مسابقه شروع میشه . ترکه صد متر رو توی هشت ثانیه میره میان باهاش مصاحبه میکنن میگن که چیکار کردی.ترکه میگه : آقا ورزشگاتون چقدر سوسک داره.

 

به یه ترکه میگن برو به خانواده فلانی بگو باباشون مرده میره می بینه بچه یارو داره بازی میکنه میگه بابات کجاست بچه میگه رفته سبزی بخره ترکه شست خودشو نشون میده میگه بیلاخ مرده...!

 

دو تا ترک به تاکسی میگن: آقا 3 نفر تا تجریش چقدر میگیری؟ راننده میگه: شما که 2 نفر هستید ! ترکه میگه: مگه خودت نمیخوای بیای

 ترکه باباش آتیش می گیره جو میگیرتش از روش رد می شه !!!

 

  ترکه می ره دکتر می گه آقای دکتر هیچ کس چرا منو تحویل نمی گیره ؟دکتره می گه: نفر بعد

  به ترکه می گن باباتو بیشتر دوست داری یا ننتو ؟
می گه : ننتو !!!

 

یک بار ترکه میره مشهد بعد میگه یا امام علی قربون سر بریدت برم کی ظهور می کنی ما اینقدر نیایم قم

 به ترکه میگن کامپیوتر داری؟ میگه کامپیوتر چیه مرد باید خایه داشته باشه.

 

  ترکه نذر کرده بود که هزارتا صلوات بفرسه میره دم ورزشگاه آزادی می گه جمیعن صلوات

 

 پلیس به ترکه: اینجا ماهی‌گیری قدغنه!!! ترکه: ولی اینجا تابلو نزدین!!! پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین!!!!

 

  یه روز یه ترکه سوار اسانسور میشه وقتی اسانسور حرکت میکنه بلند میگه برای سلامتی اقای رانده صلوات

 

 یه روز به یه ترکه میگن چقدر خری می گه تازه بابامو ندیدی

 

 ترکه می‌میره می‌ره اون دنیا، ازش می‌پرسن چی شد مردی؟ میگه داشتم شیر می‌خوردم.
می‌گن ؟ شیرش فاسد بود؟ می‌گه نه بابا. گاوه یهو نشست

 

  به یه ترکه میگن چرا گردنت بو میده میگه آخه هرکی میگوزه میندازه گردن من !!!!!!!!!!!!!!

 

 ترکه میره خواستگاری میبینه دختره سبیل داره میگه خانوم شما چرا سبیل دارید ؟ دختره ناراحت میشه گریه می کنه .
ترکه میره از دلش در بیاره میگه : مرد که گریه نمی کنه

 

 ترکه می ره دکتر می گه آقای دکتر هیچ کس چرا منو تحویل نمی گیره ؟دکتره می گه: نفر بعد

  

ترکه می‌ره حرم دارد می‌زنه: آقایون شلوغ نکنید!حاجتها قاطی‌می‌شه! من پارسال اومدم،حامله شدم

 

  ترکه می‌ره توالت ، مگسها خیلی اذیتش می‌کنن ! عصبانی می‌شه می‌گه : شلوغ نکنین ، واسه بابام که نمی‌رینم ، واسه شما می‌رینم

 

  ترکه داشت تو خیابون چش چرونی می کرده یه نفر بر میگرده بهش میگه: مگه خودت خوار مادر نداری؟؟؟ میگه دارم ولی به این خوشکلی نیست

 

 ترکه میره خواستگاری پس از اینکه خانواده دختر و خود دختر رضایت خودشون رو اعلام میکنن پدر دختره از ترکه میپرسه پسرم این گلی رو که به یقه لباست آویختی،خارهاش اذیتت نمیکنه ؟ترکه میگه:خارا که نه اما گلدون اونکه تو پیراهنمه خیلی اذیت میکنه

 ترکه جونش به لبش رسیده بوده تف میکنه میمیره

 

  ترکه تو خواب از 2-3 نفر بدجور کتک میخوره فردا شب با بچه محلاش میخواب

 

  ترکه میره خونه میبینه بویه گاز میاد به زن و بچههاش میگه برق و روشن نکنید من کبریت اوردم

 

 فیق ترکه ازش میپرسه: غضنفر، پنجشنبه-جمعه کجا بودی؟ ترکه میگه: والله امام رضا طلبید، با بر و بچه‌ها رفتیم شمال!!!!!!

 

 ترکه چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: ‌دو تا آرزو بکن. ترکه میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، ترکه یکم میخوره میگه: ‌به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده

 

  به ترکه میگن میدونی خدا کجاست؟میگه نه ولی هر جا هست حضرت ابوالفضل پشت و پناهش باشّ

 

 ترکه با ماشین میره تو دره، بهش میگن: چی شد بابا؟ چرا افتادی تو دره؟ میگه: والله ما داشتیم تو جاده با ماشین میرفتیم، هی جاده پیچید، من پیچیدم، ‌دوباره جاده پیچید، باز من پیچیدم،‌ یهو جاده پیچید، من نپیچیدم!

 

ترکه زنگ کلیسا رو میزده در میرفته، آخر سر کشیشه قایم میشه تا ترکه میاد یقشو میگیره میگه واسه چی زنگ میزنی،

ترکه هول میشه میگه: اِ ، اِ ، عیسی هست؟

 

رییس بیمارستان از دکتر(که احتمالاً ترک بوده)
می پرسه عمل چه طور بود.ترکه هم می گه
مگه برای کالبد شکافی نیاورده بودینش.

 

 ترکه جولوی دختره می خوره زمین
میگه : حرکتو داشتی

 

ترکه میگن چی شد که ترک شدی؟ میگه: بچه بودم خر گازم گرفت

 

یه روز دو تا ترکه می رن دو تا خر می خرن با خودشون فکر میکنن چی کار کنیم که خرامون اشتباه نشه یکی این گوششو می بره یکی اون گوششو می بینن شبیه شده یکی این پاشو می زنه یکی اون پاشو .......همینجوری همه دست وپا و دم و اینا رو می زنن خلا صه می بینن بازم شبیهه می گن اصلا بی خیال سیاهه مال من سفید مال ت

 

 به یه ترکه می‌گن: خر عاقلتر است یا گاو؟ می‌گه: خوب معلومه دیگه گاو! می‌گن چرا؟ می‌گه: ایلده وقتی گاو می‌خواد از اینطرف جاده بره اونطرف اول یه نگاه به اینطرف می‌کنه بعد یه نگاه به اونطرف می‌کنه بعد از جاده رد می‌شه. ولی خر... عین گاو سرشو می‌اندازه پایین و از جاده رد می‌شه


85/6/12 :: 9:5 صبح



85/6/12 :: 1:1 صبح


وقتی عروس اکران شد همه بلافاصله متوجه دو بازیگر نقش اول آن شدند ، نیکی کریمی و ابوالفضل پور عرب  این دو در این ساخته بهروز افخمی چنان درخشیدند که هیچ کس باور نمی کرد.عروس نه تنها برای آنها حکم سکوی پرتاب را ایفا می کرد بلکه روال سینمای ملودرام جوان پسند ایران را یکباره تغییر داد و پور عرب و کریمی را به جوان اول سینمای ایران تبدیل کرد.نیکی متولد 1350با مدرک تحصیلی دیپلم او فعالیت هنری را بازی درتئاترهای مدرسه آغاز کرد و پس از پایان تحصیلات اولین بازی سینمایی خود را در ساخته ای از جمشید حیدری با عنوان وسوسه ارئه داد در حالی که فقط 18 سال داشت . اما سال بعد بهروز افخمی ازاو برای عروس دعوت به عمل در آورد و بازی در این فیلم برگ برنده ای برای حضور جدی و مستمر در سینما.پیشنهادها یکی پس از دیگری از راه رسیدند و کریمی برای یک دهه تنها بازیگر سینمای ایران که حضورش ضامن فروش فیلم ها بود و دراین میان علی رغم چند کار ضعیف مابقی آثارش جملگی آثار با ارزش از کارگردانهای معتبر بودند.

سال 71 در دو کار از دو کارگردان معتبر ایفای نقش کرد . ابتدا در ردپای گرگ به کاگردانی مسعود کمیایی و بعد نقش عنوان سارا ساخته داریوش مهرجویی . از اینجا همکاری مشترک او و مهرجویی آغاز شد که با فیلم پری (73)نیز ادامه یافت و این بار او در داستانی عرفانی گیر افتاده بود . حاتمی کیا در سال 74 با دو فیلم بوی پیراهن یوسف و برج مینو به سراغش می آید که هر دو جزو کارهای مطرح حاتمی کیا بودند . سپس در ساخته پلیسی علی ژکان با نام سایه به سایه در همان سال ظاهر شد که از لحاظ بار هنری چندان شاخص نبود . سال  76 به همراه خسرو شکیبایی در روانی ساخته داریوش فرهنگ بازی می کند که به نوع نقش های زن های عصبی در حال فروپاشی عصبی اش نزدیک بود. در همکاری مجدد با افخمی در کنار فریبرز عرب نیا جهان پهلوان تختی را به سر انجام می رساند . فیلم را در اصل و با داستانی دیگر قرار بود علی حاتمی بسازد که اجل مهلت نمی دهد و قرعه به نام افخمی می افتد.اما هر چقدر عروس توانسته بود برای هر دو کریمی و افخمی برد داشته باشد ،این یکی نمی تواند. بازیگر اثر ضعیفی بود، اما سپس دو زن (77)ساخته تهمینه میلانی دوباره در اوج قرار می گیرد.

فیلم یک اثر مردستیز بود که شروع همکاری چند باره کریمی و میلانی محسوب می شد سیب سرخ حوا و دختران انتظار چندان به دل نمی شست ، اما اثری سیاه با مایه های  سیاسی ملاقلی پور با نام نسل سوخته بازهم قدرتهای بازیگری او را به نمایش می گذارد.نیمه پنهان همکاری مجدد او و میلانی و تجربه ای نا موفق بود ولی دیوانه ای از قفس پرید آنچنان بازی قدرتمندی را ازخود به نمایش می گذارد که داوران جشنواره فجر سر تسلیم فرود می آورند و پس از ده سال نامزدی سیمرغ بلورین را این بار به خانه می برد.او همان سال با واکنش پنجم به کارگردانی تهمینه میلانی مورد تحسین قرار می گیرد ، اما بعد در باج خور طعم شکست را تجربه می کند در حال حاضر سه کار پرونده هاوانا،ستاره ها و نوک برج را در دست دارد که هنوز به اکران در نیامده اند . کریمی تا کنون دو کار را نیز کارگردانی کرده است .مستند  داشتن و نداشتن و در سال 81 و یک شب در سال 83 و برای فیلم های  عروس ،سارا ،پری ،روانی و دو زن کاندیدای دریافت جایزه بود.


85/6/5 :: 2:14 صبح



85/6/2 :: 11:57 عصر



85/6/2 :: 5:13 صبح


 یکدفعه یه قزوینی میمیره وسیت میکنه که روقبرش سطح شیب دار درست کنن


·   به یه بجنوردی میگن با نیما جمله بساز میگه:ساعت 10 ونیما


·   به ترکه میگن شیری یا روباه میگه:مگه خر چه شه


·   ترکه میره حموم اب جوش بوده با نعلبکی دوش میگیره.


·   به ترکه میگن مخفف یواس آ چی میشه. مگه فکر کنم یونجزارهای سرسبز اردبیل میشه


·   روزی معلمه به شاگردش میگه با کلمه ی زد جمله بساز : شا گرد: زدم زدی دعوا شد


·   ترکه مدرسه دخترانه میزنه اسمش میزاره جیگرکی


·   یک روز زنی به دکتر می رودبه دکتر گفت من بچه دار نمی شوم بعد دکتر گفت چند سال ازدواج کردی زن گفت دیشب


·   معلم: الفبای فارسی رو بگو ببینم. شاگرد: الف – ب – پ – ت – ث – چهار – پنج – شش – هفت... معلم: الفبای انگلیسی رو بگو ببینم. شاگرد: ا – بی – سی – چهل – پنجاه – شصت – هفتاد... معلم: الفبای یونانی رو بگو ببینم. شاگرد: آلفا – بتا – ستا – چهارتا – پنج‌تا ... معلم: نخواستم بابا یه شعر بگو. شاگرد: نابرده رنج گنج – پنج – شش – هفت...


·   یه روز یه مورچه میره خون بده پرستار میگه چند سی سی خون میدی مورچه میگه سی سی میس رو وتش کن بوشکرو پرش کن


·   برق خونه ترکه میره ترک میره درخونه لره میگه:برق دارید لره میگه همین کار هارو میکنید بهتون میگن خر حداقل قابلمه پلاستیکی می آوردی برق نگیرتد

 


85/6/2 :: 4:24 صبح


نام: سحر ولدبیگی

تاریخ تولد: 1356

دختر مسعود ولدبیگی (چهره پرداز)
 

بیوگرافی :

متولد 1356 در تهران. دیپلم اداری بازرگانی از هنرستان شهید مدرس. یک دوره بازیگری را در کارگاه آزاد بازیگری گذرانده است.پس از بازی در  چند مجموعه تلویزیونی، با سریال «دختران» خود را مطرح کرد.

همسر:نیما فلاح
 

آثار:

سلام زندگی (مجموعه تلویزیونی، 1375)

ب، مثل بهار (مجموعه تلویزیونی، 1377)

قصه های شهرک (مجموعه تلویزیونی، 1378)

قلیدون (مجموعه عروسکی، 1378)

پسرخاله ها (مجموعه تلویزیونی، 1379)

ازدواج غیابی (1379)

دختران (مجموعه تلویزیونی، 1380)

پاورچین (مجموعه تلویزیونی، مهران مدیری، 1381)

رانت خوار کوچک (مجموعه تلویریونی ، 1382)

نقطه چین (مجموعه تلویزیونی، مهران مدیری، 1382)


   1   2      >