جوک - دلنشین
خانه
:: کل بازدیدها
:: :: بازدید امروز
::
:: درباره خودم ::
:: اوقات شرعی ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: دوستان من :: بهنوش بختیاریهل هله جوک
:: لوگوی دوستان من ::
:: وضعیت من در یاهو ::
:: اشتراک در خبرنامه ::
:: مطالب بایگانی شده ::
|
85/6/16 :: 12:41 صبح ترکه با احساس یکی بازی می کنه 3-0 می بازه
از ترکه میپرسن شغلت چیه:: میگه: یه اطلاعاتی هیچ وقت شغلشو لو نمیده
ترکه میره المپیک توی دو میدانی مسابقه شروع میشه . ترکه صد متر رو توی هشت ثانیه میره میان باهاش مصاحبه میکنن میگن که چیکار کردی.ترکه میگه : آقا ورزشگاتون چقدر سوسک داره.
به یه ترکه میگن برو به خانواده فلانی بگو باباشون مرده میره می بینه بچه یارو داره بازی میکنه میگه بابات کجاست بچه میگه رفته سبزی بخره ترکه شست خودشو نشون میده میگه بیلاخ مرده...!
دو تا ترک به تاکسی میگن: آقا 3 نفر تا تجریش چقدر میگیری؟ راننده میگه: شما که 2 نفر هستید ! ترکه میگه: مگه خودت نمیخوای بیای ترکه باباش آتیش می گیره جو میگیرتش از روش رد می شه !!!
ترکه می ره دکتر می گه آقای دکتر هیچ کس چرا منو تحویل نمی گیره ؟دکتره می گه: نفر بعد به ترکه می گن باباتو بیشتر دوست داری یا ننتو ؟
یک بار ترکه میره مشهد بعد میگه یا امام علی قربون سر بریدت برم کی ظهور می کنی ما اینقدر نیایم قم به ترکه میگن کامپیوتر داری؟ میگه کامپیوتر چیه مرد باید خایه داشته باشه.
ترکه نذر کرده بود که هزارتا صلوات بفرسه میره دم ورزشگاه آزادی می گه جمیعن صلوات
پلیس به ترکه: اینجا ماهیگیری قدغنه!!! ترکه: ولی اینجا تابلو نزدین!!! پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین!!!!
یه روز یه ترکه سوار اسانسور میشه وقتی اسانسور حرکت میکنه بلند میگه برای سلامتی اقای رانده صلوات
یه روز به یه ترکه میگن چقدر خری می گه تازه بابامو ندیدی
ترکه میمیره میره اون دنیا، ازش میپرسن چی شد مردی؟ میگه داشتم شیر میخوردم.
به یه ترکه میگن چرا گردنت بو میده میگه آخه هرکی میگوزه میندازه گردن من !!!!!!!!!!!!!!
ترکه میره خواستگاری میبینه دختره سبیل داره میگه خانوم شما چرا سبیل دارید ؟ دختره ناراحت میشه گریه می کنه .
ترکه می ره دکتر می گه آقای دکتر هیچ کس چرا منو تحویل نمی گیره ؟دکتره می گه: نفر بعد
ترکه میره حرم دارد میزنه: آقایون شلوغ نکنید!حاجتها قاطیمیشه! من پارسال اومدم،حامله شدم
ترکه میره توالت ، مگسها خیلی اذیتش میکنن ! عصبانی میشه میگه : شلوغ نکنین ، واسه بابام که نمیرینم ، واسه شما میرینم
ترکه داشت تو خیابون چش چرونی می کرده یه نفر بر میگرده بهش میگه: مگه خودت خوار مادر نداری؟؟؟ میگه دارم ولی به این خوشکلی نیست
ترکه میره خواستگاری پس از اینکه خانواده دختر و خود دختر رضایت خودشون رو اعلام میکنن پدر دختره از ترکه میپرسه پسرم این گلی رو که به یقه لباست آویختی،خارهاش اذیتت نمیکنه ؟ترکه میگه:خارا که نه اما گلدون اونکه تو پیراهنمه خیلی اذیت میکنه ترکه جونش به لبش رسیده بوده تف میکنه میمیره
ترکه تو خواب از 2-3 نفر بدجور کتک میخوره فردا شب با بچه محلاش میخواب
ترکه میره خونه میبینه بویه گاز میاد به زن و بچههاش میگه برق و روشن نکنید من کبریت اوردم
فیق ترکه ازش میپرسه: غضنفر، پنجشنبه-جمعه کجا بودی؟ ترکه میگه: والله امام رضا طلبید، با بر و بچهها رفتیم شمال!!!!!!
ترکه چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: دو تا آرزو بکن. ترکه میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، ترکه یکم میخوره میگه: به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده
به ترکه میگن میدونی خدا کجاست؟میگه نه ولی هر جا هست حضرت ابوالفضل پشت و پناهش باشّ
ترکه با ماشین میره تو دره، بهش میگن: چی شد بابا؟ چرا افتادی تو دره؟ میگه: والله ما داشتیم تو جاده با ماشین میرفتیم، هی جاده پیچید، من پیچیدم، دوباره جاده پیچید، باز من پیچیدم، یهو جاده پیچید، من نپیچیدم!
ترکه زنگ کلیسا رو میزده در میرفته، آخر سر کشیشه قایم میشه تا ترکه میاد یقشو میگیره میگه واسه چی زنگ میزنی، ترکه هول میشه میگه: اِ ، اِ ، عیسی هست؟
رییس بیمارستان از دکتر(که احتمالاً ترک بوده)
ترکه جولوی دختره می خوره زمین
ترکه میگن چی شد که ترک شدی؟ میگه: بچه بودم خر گازم گرفت
یه روز دو تا ترکه می رن دو تا خر می خرن با خودشون فکر میکنن چی کار کنیم که خرامون اشتباه نشه یکی این گوششو می بره یکی اون گوششو می بینن شبیه شده یکی این پاشو می زنه یکی اون پاشو .......همینجوری همه دست وپا و دم و اینا رو می زنن خلا صه می بینن بازم شبیهه می گن اصلا بی خیال سیاهه مال من سفید مال ت
به یه ترکه میگن: خر عاقلتر است یا گاو؟ میگه: خوب معلومه دیگه گاو! میگن چرا؟ میگه: ایلده وقتی گاو میخواد از اینطرف جاده بره اونطرف اول یه نگاه به اینطرف میکنه بعد یه نگاه به اونطرف میکنه بعد از جاده رد میشه. ولی خر... عین گاو سرشو میاندازه پایین و از جاده رد میشه نویسنده : محمد رضا
|